صد و سی و دو - روز موعود



همه اش با خودم میگم مزخرفات این سری‌ام که تموم شد، مثل بچه آدم بشینم و تو وبلاگم دو کلمه حرف حسابی بنویسم. مثل خیلی ها از خودم بگم، از زندگیم، از عقاید و خاطرات و تفکراتم. از روزمرگیم. بگم که امروز این طور شد و آن طور. که فلانی این را گفت و آن را شنید. که می خواهم این کار را بکنم و آن کس را و . . . 

اما انگار هر چه قدر هم که مینویسم، مزخرفات مغز من یکی تموم بشو نیستند.

شاید این جمعه. ولی فقط شاید.

۴ نظر:

  1. ببخشيدا اما هيچ وقت اين خريت رو نكن
    ميدوني چرا بلاگاتو مي خونم
    چون مثه بقيه نمينويسي
    از روزمرگي
    مينويسي ها اما يه جوره ديگه
    و من عاشقه اين يه جوره ديگشم

    شايد اين جمعه نيايد هيچوقت

    پاسخحذف