269 - دروغ چرا!


هر چی دارم با خودم کلنجار میرم میبینم خوشحالی خریدن یه جفت کفش ملی تو سه - چهار سالگیم به مراتب بیشتر از خوشحالی  خریدن این ماشین الانم بوده.

۱۰ نظر:

  1. خوب می تونی ماشینت رو بفروشی و یکی از نمایندگی های کفش ملی رو بخری...

    پاسخحذف
  2. آره به خدا هرچی بچه تر بودیم قدر اموالمون رو بیشتر میدونستیم شایدم دلمون خیلی کوچیک بود

    پاسخحذف
  3. یا دریافت یه کارت ک.ی.ری شهربازی به مناسبت شاگرد اول شدن

    پاسخحذف
  4. درسته.
    هرچند من الان کفش ندارم

    پاسخحذف
  5. هیچ کدوم از خاطره های اون دوران از یادبردنی نیستن...
    از کتک خوردناش گرفته تا جایزه گرفتناش..

    پاسخحذف
  6. اِهِه من از فهرستِ شِیرهای گریدرم اومدم تو پستِ بوگاتی و یادم نبود که دوتا پستِ جدیدتر هم هست! پس ماشین‌ت مبارک باشه و سرِ راه دوستان رو هم سوار کن!! (ایشالله خدا عوض‌ت بده با یه‌کارخونه‌کفشِ ملّیِ رنگارنگ!)

    پاسخحذف
  7. اوه اوه...یادمه کفش گام تازه دراومده بود!

    پاسخحذف
  8. RezaP>

    اتفاقاً امروز که چشمم به یکی از کامنت های قدیمیت افتاد به خودم گفتم چرا ازت خبری نیست؟! حالا اومدم دیدم باز تو نظر دادی!

    ;)

    پاسخحذف
  9. حاجی جان ما مخلصیم،ال اس دی منزل قحط بوداز گوشه کنار پیگیر بودم...

    پاسخحذف